سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اساس حکمت، همراهی حقّ است و فرمانبردن از حقدار . [امام علی علیه السلام]
عشق بی ا نتها
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
عاشق خجالتی

محسن/آرزو :: یکشنبه 88/2/27 ساعت 2:34 عصر

سلام به همگی
خیلی دوس داشتم آرزو جونم وبو آپ میکرد ولی خوب نتونست
من هم امتحانام داره شروع میشه واسه همین هم زودتر اومدم گفتم شاید دیر بشه
آرزو نمیدونی چقدر دلم واسه نوشته هات تنگ شده همچنین خودت
بچه ها این مطلبو تو سایت های زیادی دیدم شایدم واستون تکراری باشه....... شاید هم تازه......... به نظر من خیلی غمناکه
یادمه یه جایی خوندم نوشته بود دلها به خاطر حرفایی که گفته گفته نمشوند شکسته میشن این مطلب هم تو این ارتباطه

وقتی سر کلاس نشسته بودم تمام هواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و منو داداشی صدا میکرد.
به موهای مواج و زیبای اون نگاه میکردم و ارزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه اما اون توجهی به این مسئاله نمیکرد.

اخر کلاس پیش من اومد و جزوه ی جلسه ی پیش رو خواست. من جزومو بهش دادم. گفت: "متشکرم داداشی!"


میخوستم بهش بگم...میخوام که بدونه که من فقط نمیخوام داداشی باشم. من عاشقشم اما...من خیلی خجالتی هستم. علتشو نمیدونم!


تلفن زنگ زد. خودش بود.
گریه میکرد.
دوستش قلبش رو شکسته بود.
از من خواست که برم پیشش. نمیخواست که تنها باشه.
منم این کارو کردم.
وقتی کنارش رو کاناپه نشسته بودم تمام فکرم متوجه اون چشمای معصومش بود.
ارزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه.
بعد از 2 ساعت فیلم و خوردن 2 بسته چیپس خواست که بره بخوابه.
بهم نگاه کرد و گفت: "متشکرم داداشی..."

میخوام بهش بگم...میخوام که بدونه که من فقط نمیخوام داداشی باشم. من عاشقشم اما...من خیلی خجالتی هستم. علتشو نمیدونم!

دو روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد و گفت: "قرارم بهم خورده. اون نمیخواد با من بیاد!"
من با کسی قرار نداشتم. ترم گذشته ما با هم قرار گذاشته بودیم که اگه زمانی برای مراسمی هیچکدوم پارتنر نداشتیم با همدیگه باشیم.
درست مثل یه "خواهر و برادر" ما با هم به جشن رفتیم.
جشن به پایان رسید. من پشت سر اون کنار در خروجی ایستاده بودم.
تمام هواسم به اون لبخند زیبا و چشمای همچون کریستالش بود.
ارزو میکردم که عشقش مال من باشه اما اون به این مسئله توجهی نمیکرد من اینو میدونستم. به من گفت: "متشکرم. شب خوبی داشتیم."

میخوام بهش بگم...میخوام که بدونه که من فقط نمیخوام داداشی باشم. من عاشقشم اما...من خیلی خجالتی هستم. علتشو نمیدونم!

 

یک روز گذشت سپس یک هفته یک سال...قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصیلی فرا رسید من به اون نگاه میکردم که درست مثل فرشته ها روی صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگیره.میخواستم که عشقش متعلق به من باشه.اما اون به من توجهی نمیکرد و من اینو میدونستم قبل از اینکه کسی خونه بره به سمت من اومد با همون لباس و کلاه فارغ التحصیلی با گریه منو در آغوش گرفت و سرش رو روی شونه‌ی من گذاشت و آروم گفت: ـ تو بهترین داداشی دنیا هستی متشکرم.ـ و گونه‌ی من رو بوسید


میخوام بهش بگم میخوام که بدونه من نمیخوام فقط یه داداشی باشم.من عاشقشم.اما...من خیلی خجالتی هستم..علتش رو نمیدونم.


نشستم روی صندلی صندلی ساقدوش توی کلیسا اون دختر حالا داره ازدواج میکنه من دیدم که * بله * رو گفت و وارد زندگی جدیدی شد.با مرد دیگه ای ازدواج کرد.من میخواستم که عشقش متعلق به من باشه.اما اون اینطوری فکر نمیکرد و من اینو میدونستم اما قبل از اینکه از کلیسا بره رو به من کرد و گفت: ـ تو اومدی متشکرم.‌ـ


میخوام بهش بگم میخوام که بدونه من نمیخوام فقط یه داداشی باشم.من عاشقشم.اما...من خیلی خجالتی هستم..علتش رو نمیدونم.


سال‌های خیلی زیادی گذشت.به تابوتی نگاه میکنم که دختری که من رو داداشی خودش میدونست توی اون خوابیده فقط دوستان دوران تحصیلش دور تابوت هستند یه نفر داره دفتر خاطراتش رو به من داد  روش نوشته بود برسد به دست داداشیم . این چیزیه که اون نوشته بود:


تمام توجهم به اون بود.آرزو میکردم که عشقش برای من باشه.اما اون توجهی به این موضوع نداشت و من اینو میدونستم.من میخواستم بهش بگم میخواستم که بدونه که نمی‌خوام فقط برای من یه داداشی باشه.من عاشقش هستم.اما...من خجالتی ام...نمیدونم...همیشه آرزو داشتم که بهم بگه دوستم داره.ـ
ای کاش این کار رو کرده بودم.......... با خودم فکر میکردم و گریه می کردم


نوشته های دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

لیاقت عشق....
عاشق خجالتی
یه نامه واسه عشقم...
تولدت مبارک آبجی
مادر
[عناوین آرشیوشده]

About Us!
عشق بی ا نتها
محسن/آرزو
وای باران....وای باران شیشه ی پنجره را قطره ی باران خواهد شست... از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهدشست؟؟؟ آسمان سربی رنگ! من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ !! می پرد مرغ نگاهم تا دور ..... وای باران ، وای باران پر مرغان نگاهم را شست....!!
Link to Us!

عشق بی ا نتها

Hit
مجوع بازدیدها: 59443 بازدید

امروز: 20 بازدید

دیروز: 6 بازدید

Archive


پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386

links
طراحی وب سایت download دانلود .بازی. تم.موبایل.نرم افزار.جومونگ
مهیار گلم
بهانه
مکتب خانه (ام.17)
محمد و منیژه ی گلم
محمد آشنای دیروز
عشق یا عادت
دنیای اس ام اس
دریای غم ساحل ندارد

LOGO LISTS


In yahoo

یــــاهـو

Submit mail